درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید
موضوعات
پيوندها
نويسندگان


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 284
بازدید ماه : 533
بازدید کل : 8745
تعداد مطالب : 103
تعداد نظرات : 7
تعداد آنلاین : 1

bia2bagh




آنکه مست آمد و دستی به دل ما زد و رفت
در این خانه ندانم به چه سودا زد و رفت

خواست تنهایی ما را به رخ ما بکشد

طعنه ای بر در این خانه ی تنها زد و رفت

دل تنگش سر گلچیدن از این باغ نداشت

قدمی چند به آهنگ تماشا ز د و رفت

کنج تنهایی ما را به خیالی خوش کرد

خواب خورشید به چشم شب یلدا زد و رفت

خرمن سوخته ی ما به چه کارش میخورد

که چو برق آمد و در خشک و تر ما زدو رفت



یک شنبه 13 مرداد 1392برچسب:, :: 2:8 ::  نويسنده : hossein



یک شنبه 6 مرداد 1392برچسب:, :: 11:54 ::  نويسنده : hossein

 

 



یک شنبه 6 مرداد 1392برچسب:, :: 11:44 ::  نويسنده : hossein

انقدر دوست دارم راننده تاکسی بشم بعد یه مسافر سوار کنم و تو یه جای شلوغ پیادش کنم و وقتی

 که پیاده شد کیفش رو جا بزاره و من اون کیف رو بردارم

بعد یه صدای جیک جیک از کیف بشنوم و وقتی که

 خوب نگاش کنم ببینم یه بمب صوتی توشه ، منم سریع گازش رو بگیرم خودم رو برسون به دریایی که نزدیک اون منطقه س وماشینو با بمب پرت کنم تو دریا منم خودم قبل از اون بپرم پایین و همین که ماشین

 افتاد تو اب منفجر بشه و همین که بلند شدم مردم شروع کنن به دست زدن برام ؛ منم با غرور تمام تو افق به سمت اداره بیمه غیب بشم

 

یکی‌ از سرگرمیام اینه سر امتحان الکی‌ هی‌ کفه دستمو نگا کنم مراقب احساس زرنگی کنه بیاد خفم کنه ببینه هیچی‌ کفه دسم نیست ، بعد بش بگم ضایع شدی خخخخخ :))

اصن به عشق همین حرکت میرم دانشگاه !

 

داییم بهم زنگ زده میگه اینترنت پر سرعت داری لطفا واسم فیلم خوابم می آد! رو دانلود کن …

گفتم باشه چجوری به دستت برسونم ؟؟؟ گفت : خوب واسم ایمیل کن دیگه !!

من هنوز تو هنگ این جمله داییم هستم؟؟؟



شنبه 15 تير 1392برچسب:, :: 10:39 ::  نويسنده : hossein



شنبه 15 تير 1392برچسب:, :: 10:19 ::  نويسنده : hossein

در میان من و تو فاصله هاست

گاه می اندیشم

می توانی تو به لبخندی این فاصله را برداری

تو توانایی بخشش داری

دستهای تو توانایی آن را دارد

که مرا زندگانی بخشد

چشمهای تو به من می بخشد شور عشق و مستی

و تو چون مصرع شعری زیبا

سطر برجسته ای از زندگی من هستی

دفتر عمر مرا با وجود تو

شکوهی دیگر

رونقی دیگر هست

می توانی تو به من زندگانی بخشی

یا بگیری از من آنچه را می بخشی

من به بی سامانی ، باد را می مانم

من به سرگردانی ، ابر را می مانم

من به آراسته گی خندیدم

منه ژولیده به آراسته گی خندیدم

سنگ طفلی  اما

خواب نوشین کبوتر ها را در لانه می آشفت

قصه ی بی سر و سامانی من

باد با برگ درختان می گفت

باد با من می گفت :

" چه تهی دستی مرد ! "

ابر باور می کرد

من در آئینه رُخ خود دیدم

و به تو حق دادم

آه ... می بینم ، میبینم

تو به اندازه ی تنهایی من خوشبختی

من به اندازه زیبایی تو غمگینم

چه امید عبثی

من چه دارم که تو را در خور ؟!

هیچ !

من چه دارم که سزاوار تو ؟!

هیچ !

تو همه هستی من

هستی من

تو همه زندگی من هستی

تو چه داری ؟! .... همه چیز

تو چه کم داری ؟! ...هیچ !

بی تو در می یابم

چون چناران کهن

از درون تلخی واریزم را

کاهش جان من ، این شعر من است

آرزو می کردم که تو خواننده ی شعرم باشی

راستی .... شعر مرا می خوانی ؟!

باورم نیست که خواننده ی شعرم باشی

نه .... دریغا ، هرگز

کاشکی شعر مرا می خواندی !!!

 

از : حمید مصدق



شنبه 8 تير 1392برچسب:, :: 23:55 ::  نويسنده : hossein

بـه هـمـان قدر که چشم تو پر از زیباییست
بی تو دنیای من ای دوست پر از تنهاییست

ایـن غـزلـهـای زلالـی کـه ز مـن میشنـوی
چـشـمـه جـاری انـدوه دلـی دریـایـیـسـت

چـنـد وقـت است که بازیچه مردم شده ام
گـر چه بازیچه شدن نیز خودش دنیاییست

دل بــه دریــا زده تــا بــاز هــم آغــاز کـنـم
مـاجرایی که سرانجـامش یـک رسواییست

امـشـب ای آیـنـه تـکـلـیـف مـرا روشن کن
حـق بـه دست دل من عقل و یـا زیباییست

دلـخوش عشق شما نیستم ای اهل زمین
بـه خـداونـد کـه مـعـشوقـه مـن بـالاییست

ایـن غــزل نـیــز دل تـنـگ مـرا بــاز نــکــرد
روح مـن تـشـنـه یـک زمـزمـه نـیـمـاییست



شنبه 8 تير 1392برچسب:, :: 9:11 ::  نويسنده : hossein

عشق بیشتر از غریزه آب می خورد و هرچه از غریزه سر زند بی ارزش است

دوست داشتن از روح طلوع می کند و تا هرجا که روح ارتفاع دارد همگام با آن اوج می گیرد

.

.

عشق با شناسنامه بی ارتباط نیست، و گذر فصل ها و عبور سال ها بر آن اثر می گذارد

دوست داشتن در ورای سن و زمان و مزاج زندگی می کند

.

.

عشق طوفانی و متلاطم است

دوست داشتن آرام و استوار و پر وقار وسرشار از نجابت

دوست داشتن ایمان است و ایمان یک روح مطلق است

یک ابدیت بی مرز است ، که از جنس این عالم نیست

عشق همواره با شک آلوده است

دوست داشتن سرا پا یقین است و شک ناپذیر



شنبه 8 تير 1392برچسب:, :: 8:37 ::  نويسنده : hossein

نمی‌میرد دلی کز عشق می‌گوید
و دستانی که در قلبی، نهال مهر می‌کارد

نمی‌خوابد دو چشم عاشق نور و طلوع روشن فردا
و خاموشی ندارد، آن لبان آشنا، با ذکر خوبی‌ها

نخواهد مُرد آن قلبی که در آن عشق جاوید است

 

تو می‌مانی
در آواز پرستوهای آزاد و رها
آن سوی هر دیوار

تو می‌خوانی
بهاران با ترنم‌های هر باران

تو می‌بینی
گل زیبای باورهای نابت، غنچه خواهد کرد
نهال پاک ایمانت، دوباره سبز خواهد شد
نسیم صبح،
عطر آن سلام مهربانت هدیه خواهد داد
و با امواج دریا
بوسه بر دستان ساحل میزنی با عشق

تو را با مرگ کاری نیست
تو، خاموشی نخواهی یافت

الهی روح زیبا در بدن داری
تو نامیرای جاویدی

تو در هر شعله می‌مانی
تو در هر کوچه باغ عاشقی
با مهر می‌خوانی
و آواز تو را
حتی سکوتت را
لبان مردمان شهر، می‌بوسد

دوباره عشق می‌جوشد
تو چون نوری
سیاهی می‌رود،
اما تو می‌مانی..

کیوان شاهبداغی



دو شنبه 16 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 11:37 ::  نويسنده : hossein

مراسم چهار شنبه سوری در آبادان !

 

گربه بی اعصاب در آبادان

 

بچه بی ادب :|



دو شنبه 21 اسفند 1391برچسب:, :: 22:21 ::  نويسنده : hossein

 

 

 



یک شنبه 20 اسفند 1391برچسب:, :: 23:5 ::  نويسنده : hossein

بودنم را هیچ کسی باور نداشت


هیچ کسی کاری به کار من نداشت


بنویسید بعد مرگم روی سنگ


با خطوطی نرم و زیبا و قشنگ


او که خوابیده است در این گور سرد


بودنش را هیچ کسی باور نکرد



پنج شنبه 17 اسفند 1391برچسب:, :: 21:44 ::  نويسنده : hossein

                                        

 

براي تويي كه تنهايي هايم پر از ياد توست

برايتويي كه قلبم منزلگه عشق توست

برايتويي كه احساسم از آن وجود نازنين توست

برايتويي كه تمام هستي ام در عشق تو غرق شد

برايتويي كه چشمانم هميشه به راه تو دوخته است


برايتويي كه مرا مجذوب قلب ناز و احساس پاك خود كردي

برايتويي كه وجودم را محو وجود نازنين خود كردي

برايتويي كه يك لحظه دوري ات برايم مثل يك قرن است

برايتويي كه سكوتت سخت ترين شكنجه ی من است
 
 
 
 
 برای تو که یکی یک دونه ی قلب منی

 



پنج شنبه 17 اسفند 1391برچسب:, :: 1:0 ::  نويسنده : hossein

پیغام گیر تلفن حافظ :

رفته ام بیرون من از کاشانه ی خود غم مخور!
تا مگر بینم رخ جانانه ی خود غم مخور!
بشنوی پاسخ ز حافظ گر که بگذاری پیام
زان زمان کو باز گردم خانه ی خود غم مخور!


پیغام گیر تلفن سعدی :

از آوای دل انگیز تو مستم
نباشم خانه و شرمنده هستم
به پیغام تو خواهم گفت پاسخ
فلک را گر فرصتی دادی به دستم


پیغام گیر تلفن فردوسی :

نمی باشم امروز اندر سرای
که رسم ادب را بیارم به جای
به پیغامت ای دوست گویم جواب
چو فردا بر آید بلند آفتاب

پیغام گیر تلفن خیام :
این چرخ فلک عمر مرا داد به باد
ممنون توام که کرده ای از من یاد
رفتم سر کوچه منزل کوزه فروش
آیم چو به خانه پاسخت خواهم داد!


بغیه در ادامه ی مطلب



ادامه مطلب ...


چهار شنبه 16 اسفند 1391برچسب:, :: 20:41 ::  نويسنده : hossein

 

 

پسرک رو به مزار دختر ایستاد، برایش از دلتنگیش گفت، از آغوشی که این روزها خیلی هوایش را کرده...
از شوخی های دلنشینش، از چشمان مهربانش، از حرف های نگفته اش، از یک دنیا بغضش... برایش کادو گرفته بود آمده بود تا لبخندش را ببیند!  
هق هق گریه هایش به آسمان بلند شده بود...
پسر: 
برات… کادو… برات یه دسته گل گلایل!… یه شیشه گلاب… و یه بغض طولانی آوردم…! 
تک عروس گورستان!
پنج شنبه ها دیگه بدون تو خیابونها صفایی نداره…!
اینجا کنار خانه ی ابدیت می نشینم و فاتحه میخوانم…
نه  اشک و فاتحه... اشک و فاتحه و دلتنگی
امان… دنیای من! تو خیلی وقته که…
آرام بخواب فرشته کوچ کرده ی من…
دیگر نگران قرصهای نخورده ام… لباس اتو نکشیده ام…. و صورت پف کرده از بی خوابیم نباش…!
نگران خیره شدن مردم به اشک های من هم نباش..!
بعد از تودیگر مرد نیستم اگر بخندم…
اما… تـو آرام بخواب…



شنبه 12 اسفند 1391برچسب:, :: 20:1 ::  نويسنده : hossein

 

 من زندگی را دوست دارم
ولی از زندگی دوباره می ترسم!
دین را دوست دارم
ولی از كشیش ها می ترسم!
قانون را دوست دارم
ولی از پاسبان ها می ترسم!
عشق را دوست دارم
ولی از زن ها می ترسم!
كودكان را دوست دارم
ولی از آینه می ترسم!
سلام را دوست دارم
ولی از زبانم می ترسم!
من می ترسم ، پس هستم
این چنین می گذرد روز و روزگار من
من روز را دوست دارم
ولی از روزگار می ترسم



پنج شنبه 10 اسفند 1391برچسب:, :: 20:19 ::  نويسنده : hossein

 

 

 



جمعه 6 بهمن 1391برچسب:, :: 21:28 ::  نويسنده : hossein

تقدیم به عشق که می ماند ...

 

دل داده ام بر باد ، بر هر چه باداباد
مجنون تر از لیلی ، شیرین تر از فرهاد

ای عشق از آتش اصل و نسب داری
از تیره ی دودی ، از دودمان باد

آب از تو توفان شد ، خاک از تو خاکستر
از بوی تو آتش ، در جان باد افتاد

هر قصر بی شیرین ، چون بیستون ویران
هر کوه بی فرهاد ، کاهی به دست باد

هفتاد پشت ما از نسل غم بودند
ارث پدر ما را ، اندوه مادرزاد

از خاک ما در باد ، بوی تو می آید
تنها تو می مانی ، ما می رویم از یاد
 



دو شنبه 2 بهمن 1391برچسب:, :: 12:14 ::  نويسنده : hossein

رفته بودم سر حوض
تا ببینم شاید، عكس تنهایی خود را در آب
آب در حوض نبود.
ماهیان می گفتند:
((هیچ تقصیر درختان نیست.
ظهر دم كرده تابستان بود،
پسر روشن آب، لب پاشویه نشست
و عقاب خورشید، آمد او را به هوام برد كه برد.

***

به درك راه نبردیم به اكسیژن آب.
برق از پولك ما رفت كه رفت.
ولی آن نور درشت،
عكس آن میخك قرمز در آب
كه اگر باد می آمد دل او، پشت چین های تغافل می زد،
چشم ما بود.
روزنی بود به اقرار بهشت.

***

تو اگر در تپش باغ خدا را دیدی، همت كن
و بگو ماهی ها، حوضشان بی آب است.))

***
باد می رفت به سر وقت چنار.
من به سر وقت خدا می رفتم.

 



جمعه 29 دی 1391برچسب:, :: 17:45 ::  نويسنده : hossein

 

آخه آدم حسابی این چه ترفندیه !

 

منو این همه خوشبختی محاله

 



سه شنبه 26 دی 1391برچسب:, :: 23:54 ::  نويسنده : hossein

یه کلاغ و یه خرس سوار هواپیما بودن. کلاغه سفارش چایی میده. چایی رو که میارن یه کمیشو میخوره باقیشو می پاشه به مهموندار!
مهموندار میگه: چرا این کارو کردی؟
کلاغه میگه: دلم خواست، پررو بازیه دیگه پررو بازی!

چند دقیقه میگذره… باز کلاغه سفارش نوشیدنی میده، باز یه کمیشو میخوره باقیشو میپاشه به مهموندار.
مهموندار میگه: چرا این کارو کردی؟
کلاغه میگه: دلم خواست پررو بازیه دیگه پررو بازی!
بعد از چند دقیقه کلاغه چرتش میگیره، خرسه که اینو میبینه به سرش میزنه که اونم یه خورده تفریح کنه …
مهموندارو صدا میکنه میگه یه قهوه براش بیارن. قهوه رو که میارن یه کمیشو میخوره باقیشو میپاشه به مهموندار!
مهموندار میگه: چرا این کارو کردی؟
خرسه میگه: دلم خواست! پررو بازیه دیگه پررو بازی!
اینو که میگه یهو همه مهموندارا میریزن سرش و کشون کشون تا دم در هواپیما میبرن که بندازنش بیرون. خرسه که اینو میبینه شروع به داد و فریاد میکنه.
کلاغه که بیدار شده بوده بهش میگه: آخه خرس گنده تو که بال نداری مگه مجبوری پررو بازی دربیاری!!!

نکته مدیریتی: قبل از تقلید از دیگران منابع خود را به دقت ارزیابی کنید!



سه شنبه 26 دی 1391برچسب:, :: 23:40 ::  نويسنده : hossein

من خدایی دارم ، که در این نزدیکی است
نه در آن بالاها
مهربان ، خوب ، قشنگ
چهره اش نورانیست
گاهگاهی سخنی می گوید
، با دل کوچک من،  ساده تر از سخن ساده من
او مرا می فهمد ، او مرا می خواند ، او مرا می خواهد …



سه شنبه 26 دی 1391برچسب:, :: 23:35 ::  نويسنده : hossein



دو شنبه 25 دی 1391برچسب:, :: 13:17 ::  نويسنده : hossein



شنبه 23 دی 1391برچسب:, :: 23:52 ::  نويسنده : hossein

دلم به یاد تو امشب لبالب از شور است
تو کیستی که حریمت چو کعبه مشهور است؟
رحلت پیامبر اکرم (ص) بر تمام مسلمین جهان تسلیت باد

 

غمی در سینه ام می جوشه امشب
چراغ آسمون، خاموشه امشب
گمونم پیرنِ مشکی شو، زهرا علیهاالسلام
به جای مادرش، می پوشه امشب!


یا رسول الله! با غروب آفتاب تو، کعبه تا قیامت سیه پوش گشته و زمزم، اشک عزا به رخسار مکه مى ریزد. سلام، غریب تر از هر غریب!
سلام، مزار بی چراغ، تربت بی زایر، بهشت گمشده!
سلام، آتشفشان صبر، چشمان معصوم، بازوان مظلوم، زبان ستمدیده!
سلام، سینه شعله ور، جگر سوخته، پیکر تیرباران شده!
سلام، امام غریب من!

 

بقیه در ادامه ی مطلب



ادامه مطلب ...


پنج شنبه 21 دی 1391برچسب:, :: 23:12 ::  نويسنده : hossein

معلمی به دانش آموزی گفت معنی این کلمات را سریع بگو:
تله موش:آقا اجازه،گربه خودکار
آدامس:لقمه سمج
آپاندیس : کوچه بن بست بدن
حمام: پاکستان
خیال : سینمای مجانی
جیغ:آژیر گلو
جفتک:کاراته ی الاغ
استارت: عطسه ماشین
رعد:سرفه ی هوا

 

طرف موبایلش آنتن نمیداد ، بهش مسیج دادم : نمیتونم بگیرمت …
جواب داد : به درک! مگه کم خواستگار دارم؟

 

تست فیزیك كنكور : سرعت نور چه قدر است؟ 1- بد نیست 2- خوب است 3- الحمدالله 4- تو خوبی؟

بقیه تو ادامه ی مطلب

 

 



ادامه مطلب ...


سه شنبه 19 دی 1391برچسب:, :: 22:8 ::  نويسنده : hossein



شنبه 18 دی 1391برچسب:, :: 1:7 ::  نويسنده : hossein

 

واقعا بعضی موقع ها حس هیچ کاری نیست !

 

نحوه آرایش خانومها در آینده

با قابلیت ثبت هیستوری و Undo

 

تورو خدا کنترل کن خودتو دفه آخرش بود !



شنبه 17 دی 1391برچسب:, :: 6:1 ::  نويسنده : hossein

قابل توجه تولیدی های محترم

از این نمونه بزنین تو ایران تیلیاردر میشین !

...

بهترین خلاقیت برای جلوگیری از شکستن شیشه !



جمعه 16 دی 1391برچسب:, :: 18:34 ::  نويسنده : hossein



جمعه 16 دی 1391برچسب:, :: 6:45 ::  نويسنده : hossein

 



جمعه 15 دی 1391برچسب:, :: 23:37 ::  نويسنده : hossein

دختري خوابيده در مهتاب،

چون گل نيلوفري بر آب.

خواب مي بيند.

خواب مي بيند كه بيمارست دلدارش.

وين سيه رويا،شكيب از چشم بيمارش

باز مي چيند.

 

مي نشيند خسته دل در دامن مهتاب:

چون شكسته بادبان زورقي بر آب.

مي كند انديشه با خود:

                              از چه رو كوشيدم به آزارش؟

وزپشيماني،سرشكي گرم

مي درخشد در نگاه چشم بيدارش.

 

روز ديگر،

   باز چون دلداده مي ماند به راه او،

روي مي تابد ز ديدارش،

مي گريزد از نگاه او.

باز مي كوشد به آزارش...



جمعه 15 دی 1391برچسب:, :: 23:13 ::  نويسنده : hossein

شبی از پشت یك تنهایی نمناك و بارانی

تو را با لهجه ی گل های نیلوفر صدا كردم

تمام شب برای باطراوت ماندن باغ قشنگ آرزوهایت دعا كردم

پس ازِ یك جستجوی نقره ای در كوچه های آبی احساس

تو را از بین گل هایی كه در تنهایی ام رویید

با حسرت جدا كردم                          

و تو در پاسخ آبی ترین موج تمنای دلم

گفتی دلم حیران و سرگردان چشمانی ست رویایی

و من تنها برای دیدن زیبایی آن چشم

تو را در دشتی از تنهایی و حسرت رها كردم

همین بود آخرین حرفت و من بعد از عبور تلخ و غمگینت

حریم چشمهایم را به روی اشكی از جنس

غروب ساكت و نارنجی خورشید وا كردم

نمی دانم چرا ؟

نمی دانم چرا ؟ شاید خطا كردم

و تو بی آن كه فكر غربت چشمان من باشی

نمی دانم كجا ، تا كی ، برای چه ،

نمی دانم چرا ؟

شاید به رسم و عادت پروانگی مان

باز برای شادی و خوشبختی باغ قشنگ آرزوهایت دعا كردم

 




جمعه 15 دی 1391برچسب:, :: 23:8 ::  نويسنده : hossein

یک شب از دفتر عمرم صفحاتی خواندم .

چون به نام تو رسیدم لحظاتی ماندم!

همه دفتر عمرم ورقی بیش نبود

""همه ی آن ورق حسرت دیدار تو بود""



جمعه 15 دی 1391برچسب:, :: 23:5 ::  نويسنده : hossein

سلام ای غروب غریبانه ی دل

سلام ای طلوع سحر گاه رفتن

سلا م ای غ لحظه های جدایی

خدا حافظ ای شعر شب های روشن

خداحافظ ای قصه عاشقانه

خداحافظ ای آبی روشن عشق

خداحافظ ای عطر شعر شبانه

خداحافظ ای همنشین همیشه

تو تنها نمی مانی ای مانده بی من

تو را می سپارم به دل های خسته

تو را می سپرم به مینای مهتاب

تو را می سپارم به دامان دریا

اگر شب نشینم، اگر شب شکسته

تو را می سپارم به رویای فردا

به شب می سپارم تورا تاتا نسوزد

به دل می سپارم تو را تا نمیرد

اگر چشمه ی واژه از غم بخشکد

اگر روزگار این این صدا را نگیرد

خداحافظ ای برگ و بار دل من

خدا حافظ ای سایه یار همیشه

اگر سبز رفتی، اگر زرد ماندم

خدا حافظ ای نو بهر همیشه...

 

 



دو شنبه 11 دی 1391برچسب:, :: 23:2 ::  نويسنده : hossein

در دو روز عمر کوته سخت جانی کرده ام             با همه نا مهربانان مهربانی کرده ام

                                           همدلی هم آشیانی هم زبانی کرده ام

بعد از این بر چرخ بازیگر امیدم نیست نیست          آن سرانجامی که بخشاید نویدم نیست نیست

                                          هدیه از ایام جز موی سپیدم نیست نیست

من نه هرکز شکوه ای از روزگاران کرده ام              نه شکایت از دو رنگی های یاران کرده ام

                                                             مهر غصه بر لبانم

                                                          می فشارد استخوانم

                                   مهربانی کیمیا شد                    مردمی دیریست مرده

                            سرفرازی را چه داند                 سربزیری سر سپرده

می روم دلمردگی ها را زه سر بیرو کنم              گر فلک با من نسازد چرخ را وارون کنم

بر کلام نا هماهنگ جدایی  خط  کشم                بر سرود آفرینش نغمه ای موزون کشم



جمعه 8 دی 1391برچسب:, :: 22:0 ::  نويسنده : hossein

که میگویید که می گوید           جهانی این چنیین زیباست!

جهانی این چنیین روسوا        کجا شایسته ی رویاست

به تکرار غم نیما                    کجای این شب تیره

بیاویزم بیاویزم                       قبای ژنده ی خود را!!



چهار شنبه 6 دی 1391برچسب:, :: 22:16 ::  نويسنده : hossein

 

سلام ، خوبی ؟ لطفا امشب در دسترس باش !
آخر پاییزه ، جوجه ها رو میشمرن !!!
.
.
امشب را به نور قرنها قدمت جاری نگه داریم
شب یلدا ، این شب زایش مهر و میترا ، شب زایش نور و روشنائی
بر تو ایرانی مبارک
.
.
.
باور به نور و روشنایی است ، که شام تیره ،از دل شب یلدا
جشن مهر و روشنایی به ما هدیه میدهد
یلدایتان مبارک
.
.


چون تير رها گشتـه ز چلّـه شده ايم!
مهمان شمــا در شب چلّـه شده ايم!
از برکت ايـن سفــره ي الــوان شما
تا خرخره خورده،چاق و چلّـه شده ايم!
------------------



ادامه مطلب ...


شنبه 25 آذر 1391برچسب:, :: 22:58 ::  نويسنده : hossein



شنبه 25 آذر 1391برچسب:, :: 22:51 ::  نويسنده : hossein

لیلا حاتمی

 

 



شنبه 25 آذر 1391برچسب:, :: 22:43 ::  نويسنده : hossein

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 7 صفحه بعد