موضوعات
پيوندها
bia2bagh دختري خوابيده در مهتاب، چون گل نيلوفري بر آب. خواب مي بيند. خواب مي بيند كه بيمارست دلدارش. وين سيه رويا،شكيب از چشم بيمارش باز مي چيند.
مي نشيند خسته دل در دامن مهتاب: چون شكسته بادبان زورقي بر آب. مي كند انديشه با خود: از چه رو كوشيدم به آزارش؟ وزپشيماني،سرشكي گرم مي درخشد در نگاه چشم بيدارش.
روز ديگر، باز چون دلداده مي ماند به راه او، روي مي تابد ز ديدارش، مي گريزد از نگاه او. باز مي كوشد به آزارش... جمعه 15 دی 1391برچسب:, :: 23:13 :: نويسنده : hossein
شبی از پشت یك تنهایی نمناك و بارانی تو را با لهجه ی گل های نیلوفر صدا كردم تمام شب برای باطراوت ماندن باغ قشنگ آرزوهایت دعا كردم پس ازِ یك جستجوی نقره ای در كوچه های آبی احساس تو را از بین گل هایی كه در تنهایی ام رویید با حسرت جدا كردم و تو در پاسخ آبی ترین موج تمنای دلم گفتی دلم حیران و سرگردان چشمانی ست رویایی و من تنها برای دیدن زیبایی آن چشم تو را در دشتی از تنهایی و حسرت رها كردم همین بود آخرین حرفت و من بعد از عبور تلخ و غمگینت حریم چشمهایم را به روی اشكی از جنس غروب ساكت و نارنجی خورشید وا كردم نمی دانم چرا ؟ نمی دانم چرا ؟ شاید خطا كردم و تو بی آن كه فكر غربت چشمان من باشی نمی دانم كجا ، تا كی ، برای چه ، نمی دانم چرا ؟ شاید به رسم و عادت پروانگی مان باز برای شادی و خوشبختی باغ قشنگ آرزوهایت دعا كردم جمعه 15 دی 1391برچسب:, :: 23:8 :: نويسنده : hossein
چون به نام تو رسیدم لحظاتی ماندم! همه دفتر عمرم ورقی بیش نبود ""همه ی آن ورق حسرت دیدار تو بود"" جمعه 15 دی 1391برچسب:, :: 23:5 :: نويسنده : hossein
سلام ای غروب غریبانه ی دل سلام ای طلوع سحر گاه رفتن سلا م ای غ لحظه های جدایی خدا حافظ ای شعر شب های روشن خداحافظ ای قصه عاشقانه خداحافظ ای آبی روشن عشق خداحافظ ای عطر شعر شبانه خداحافظ ای همنشین همیشه تو تنها نمی مانی ای مانده بی من تو را می سپارم به دل های خسته تو را می سپرم به مینای مهتاب تو را می سپارم به دامان دریا اگر شب نشینم، اگر شب شکسته تو را می سپارم به رویای فردا به شب می سپارم تورا تاتا نسوزد به دل می سپارم تو را تا نمیرد اگر چشمه ی واژه از غم بخشکد اگر روزگار این این صدا را نگیرد خداحافظ ای برگ و بار دل من خدا حافظ ای سایه یار همیشه اگر سبز رفتی، اگر زرد ماندم خدا حافظ ای نو بهر همیشه...
دو شنبه 11 دی 1391برچسب:, :: 23:2 :: نويسنده : hossein
در دو روز عمر کوته سخت جانی کرده ام با همه نا مهربانان مهربانی کرده ام همدلی هم آشیانی هم زبانی کرده ام بعد از این بر چرخ بازیگر امیدم نیست نیست آن سرانجامی که بخشاید نویدم نیست نیست هدیه از ایام جز موی سپیدم نیست نیست من نه هرکز شکوه ای از روزگاران کرده ام نه شکایت از دو رنگی های یاران کرده ام مهر غصه بر لبانم می فشارد استخوانم مهربانی کیمیا شد مردمی دیریست مرده سرفرازی را چه داند سربزیری سر سپرده می روم دلمردگی ها را زه سر بیرو کنم گر فلک با من نسازد چرخ را وارون کنم بر کلام نا هماهنگ جدایی خط کشم بر سرود آفرینش نغمه ای موزون کشم جمعه 8 دی 1391برچسب:, :: 22:0 :: نويسنده : hossein
که میگویید که می گوید جهانی این چنیین زیباست! جهانی این چنیین روسوا کجا شایسته ی رویاست به تکرار غم نیما کجای این شب تیره بیاویزم بیاویزم قبای ژنده ی خود را!! چهار شنبه 6 دی 1391برچسب:, :: 22:16 :: نويسنده : hossein
يک شبي مجنون نمازش را شکست
بي وضو در کوچه ليلا نشست
عشق آن شب مست مستش کرده بود
فارغ از جام الستش کرده بود
سجده اي زد بر لب درگاه او
پر زليلا شد دل پر آه او
گفت يا رب از چه خوارم کرده اي
بر صليب عشق دارم کرده اي
جام ليلا را به دستم داده اي
وندر اين بازي شکستم داده اي
نشتر عشقش به جانم مي زني
دردم از ليلاست آنم مي زني
خسته ام زين عشق، دل خونم مکن
من که مجنونم تو مجنونم مکن
مرد اين بازيچه ديگر نيستم
اين تو و ليلاي تو ... من نيستم
گفت: اي ديوانه ليلايت منم
در رگ پيدا و پنهانت منم
سال ها با جور ليلا ساختي
من کنارت بودم و نشناختي
عشق ليلا در دلت انداختم
صد قمار عشق يک جا باختم
کردمت آوارهء صحرا نشد
گفتم عاقل مي شوي اما نشد
سوختم در حسرت يک يا ربت
غير ليلا برنيامد از لبت
روز و شب او را صدا کردي ولي
ديدم امشب با مني گفتم بلي
مطمئن بودم به من سرميزني
در حريم خانه ام در ميزني
حال اين ليلا که خوارت کرده بود
درس عشقش بيقرارت کرده بود
مرد راهش باش تا شاهت کنم صد چو ليلا کشته در راهت کنم پنج شنبه 23 آذر 1391برچسب:, :: 22:52 :: نويسنده : hossein
![]() ![]() |